قیمت اهل وفا یار ندانست دریغ


قدر یاران وفادار ندانست دریغ

درد محرومی دیدار مرا کشت افسوس


یار حال من بیمار ندانست دریغ

یار هر خار و خسی گشت درین گلشن حیف


قیمت آن گل رخسار ندانست دریغ

زارم انداخت ز پا خواری هجران هیهات


مردم و حال مرا یار ندانست دریغ

وحشی آن عربده جو کشت به خواری ما را


قدر عشاق جگر خوار ندانست دریغ